- پر گفتن
- بسیار گفتن بدرازا کشانیدن سخن. یا پر گفتن بقرآن خوش است (مثل) وقتی از مباحثه دو تن خسته میشوند این جمله را گویند
معنی پر گفتن - جستجوی لغت در جدول جو
- پر گفتن
- زیاد حرف زدن، بسیار سخن گفتن
![تصویری از پر گفتن](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/3/0/amd-0013043.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
болтать
plappern
тріскотіти
paplać
tagarelar
chiacchierare
charlar
bavarder
kletsen
พูดพล่าม
mengoceh
बड़बड़ करना
לברבר
おしゃべりする
수다를 떨다
gevezelik etmek
kuzungumza
বকবক করা
رشد کردن نمو کردن -20 استوار شدن ثبات یافتن مستقر شدن، 0 دوام یافتن باقی ماندن، 0 سکی از حرکات نرمش (خم گیری) در ورزش باستانی است، 0 گرفتن عضله پا هنگام شنا 0 یا پا گرفتن برف 0 نشستن آن بر زمین چندانکه زود آب نشود. یا پا گرفتن کاری. رونق گرفتن آن. یا پا گرفتن طفل. براه افتادن او. یا پا گرفتن قبری را. سطح آن را از زمین بالا آوردن
اتخاذ کردن اخذ کردن، آتش گرفتن مشتعل شدن، یا آتش در گرفتن آتش افتادن شعله ور شدن، اثر کردن تاثیر کردن، پرداختن مشغول شدن، آغاز کردن
بی پرده و صریح گفتن چیزهائی را که عادتاً در پرده و به کنایه گویند